به گزارش سینماپرس، «دکتر سعید الهی» با انتشار یادداشتی با عنوان «سینما، آینده و دیگر هیچ!» در روزنامه اعتماد نوشت:
سینما از جمله هنرهای پیشرو و برتر دنیاست که در آینده، بیشتر از هر زمان دیگری، با فناوری های نوین، اجتماع، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و سایر موضوعات و دغدغه های بشری درهم آمیخته شده و تجربیات بدیع و پیچیده تری را در اختیار مخاطبان خود در سطوح مختلف قرار خواهد داد.
هنر و بطور مشخص سینما در مطالعه ای آِینده نگرانه، این ظرفیت را داراست که با قرار گرفتن در مسیر جهانی سازی و بهره گیری از فرهنگ های گوناگون ملل تبدیل به بک زبان جهانی شده و حتی با حفظ سنت ها و تنوع فرهنگی ایفاگر نقشی مهم و تاریخی در آَشنایی نسل های آینده با گذشته خود شود.
این نگاه خوش بینانه که برگرفته از تحلیل شرایط روز دنیا و خارج از فضای انتزاع و یا توهم است فعالان و در راس آنها سیاستگذاران و مدیران هنر هفتم در هر کشوری را ملزم ساخته تا با اهتمام ویژه به پژوهش های صورت گرفته در این مسیر و شناخت عناصر این تغییر بزرگ چون نفوذ تکنولوژی های جدید تکنیکی و هوش مصنوعی، توزیع و پخش آسان محتواهای نمایشی و بصری در پلتفرم ها، گسترش رسانه ها و روایت های تعاملی و غیرخطی و میزان تاثیر پدیده ها و اتفاقات غیرفرهنگی و سینمایی به عنوان مولفه های فرامتنی بر تولید فیلم، نقش تعیین کننده خود را در بقای سینما جدی تر تلقی نموده و بر اتخاذ تصمیمات صحیح و آینده محور بیش از پیش صحه گذارند.
حال سوال اینجاست؛ آیا این میزان حساسیت در سینمای ایران نیز به چشم میخورد؟ آیا میتوان مدعی شد که در طول بیش از یک قرن ورود سینما به ایران چنین نگاهی در نظام حکمرانی و دولت ها حاکم بوده است یا خیر؟ آیا اساساً در توجه به نقش آفرینی های اثربخش و ارزشمند هنر و هنرمندان در مقاطع مختلف تاریخی، این سطح از جدیت، باور، مطالعه و توجه به نظرات نخبگان جامعه در بین مسئولان امر وجود داشته است؟
بررسی مدیریت ها و روند تولید، توزیع و نمایش فیلم طی دهه های گذشته از جمله ۴۶ سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که ادعای تولد سینمای اندیشه ورز و آثار استراتژیک و درخشش سینمای ایران در عرصه بین المللی را از آن خود دارد متاسفانه غیر از برخی تلاش های ناتمام، پاسخ به پرسش های فوق را تامل برانگیز و چه بسا منفی ساخته است!
نگارنده در این مجال اندک قصد واکاوی مطول موضوع را نداشته و تنها به تاثیر این کلام و تلنگر ناچیز در برنامه ریزی های آتی امید دارد؛ بی تردید از سینمایی که ذائقه مخاطبانش به دلیل کم کاری و کژکاری های دستگاههای مسئول غیر از فیلم های سطحی کمدی را در سالن ها بر نمی تابد انتظار نمی رود به این سرعت مطابق استانداردهای جهانی شکل و ساختار خود را متحول سازد؛ اما راه چاره های زود بازده همچنان باقیست و تنها اراده مدیران وقت سینمایی می تواند اجرای آن را فراتر از شعار و وعده های غیرعملی محقق نماید.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی برای پرهیز از عقب ماندگی و درجازدن و دستیابی به تراز جهانی در فیلمسازی نیاز به تاملی عمیق و فراتر از مباحث نظری و برگزاری هم اندیشی های متنوع دارد.
ارتقای سلیقه مخاطب، تنوع ژانر، آزادی عمل در طرح روایت های اجتماعی، توجه به سینمای مستقل و غیردولتی، همه و همه دغدغه هایی ست که مدیران هر دوره ای به سبک و سیاق خود بر عملیاتی کردن آنها مصمم بوده اند؛ اما هدف، پیوستن به جهانی ست که آینده غیرقابل پیش بینی و پیچیده ای پیش رو دارد. برای همراهی با این آینده، باید طرحی نو درانداخت و برای جهانی شدن در عرصه فرهنگ از قالب های قدیمی و ساختارهای کلیشه ای خارج شد. بپذیریم که سینمای ایران نیاز به پوست اندازی دارد تا بتواند جهان را باری دیگر با خود همراه سازد.
کلام آخر: آموزش توسط مربیان مجرب و کاربلد و آشنایی علاقمندان و فعالان نخبه هنری و سینمایی وطنی با روش های نو و خلاقانه و فنون روز در مراکز آموزشی معتبر دنیا از طریق اعزام و اختصاص بورسیه های علمی و فنی کوتاه مدت شاید بدیهی ترین ولی جدی ترین راه برای برخورداری از تجربیات جهانی باشد.
ارسال نظر